موسیقی رفتن
جنبه هایش چونان رنگین کمان
از سویی رهایی
و از دیگر سو، جدایی
موج می زند هر یک در دل ِ بینندگانش
زیباست آسوده گشتن
و دشوار است
دلبستگی ها را رها گفتن
گویی از همان آان
هزاران سال، قرن، هزاره
فراقت داری
و زین سو اینان
هزاران بار
سنگینی.
سینه ام را برای رهایی هزاره های ِ آتی
آماده کردم
این به یادم آمد:
بَه چه نرمُ ، دلنشین است آهنگ ِ بال هایت
پروانه
و چشم نواز است لاجوردی رنگ ِ خودکارم
این ها که می بینی
لمحه ای از لحظه ی آزاد و رها گشتن بود جانا
من خود به چشم ِ خویشتن دیدم که جانم می رود
تولدت مبارک
ای فرخنده
رها گشته
آزاده . . .